فهرست
مسائل تقلید
تبعیض در تقلید
س 1 - اگر کسى دسترسى به مجتهدى که از او تقلید مىکند نداشته باشد مىتواند مسائلى را که در رساله عملیه نیست از مجتهد دیگرى که با آن مجتهد مساوى در علم است تقلید کند یا نه؟
ج - اگر در مسائلى که تاکنون یاد نگرفته از دیگرى تقلید کند رجوع نیست وتبعیض در تقلید است وبا تساوى، جائز است.
س 2 - تبعیض در تقلید را در عمل واحد در صورت تصادم جائز مىدانید یا نه و در صورت عدم جواز اگر مخالفت یکى از مجتهدین از طریق احتیاط باشد چه صورت دارد؟
ج - تبعیض در تقلید بنحوى که بقول هر یک عمل باطل باشد جائز نیست و اگر قول یکى از ایشان بنحو احتیاط وجوبى باشد احتیاط واجب ترک تبعیض است.
س 3 - در صورتیکه چند نفر مجتهد که مساوى مىباشند موجود باشند آیا جائز است تبعیض در تقلید ودر صورت جواز، آیا مطلق است؟ ویا براى کسى که اول تکلیف او است مىباشد؟
ج - در صورت تساوى تبعیض در تقلید جائز است ولى در مسائلى که تقلید یکى از متساویین محقق شده احتیاط عدم رجوع است که در حقیقت، قدر متیقن، تخییر بدوى است نه استمرارى وفرق ندارد که اول تکلیف، باشد یا نه.
رجوع از حى به حى
س 4 - کسى که از مجتهدى تقلید مىکرده مىتواند بعد از مدتى از مجتهد دیگرى که در علم مساوى با آن مجتهد است تقلید کند یا نه؟
ج - با تساوى در علم و در سائر شرائط، در آن مسائلى که تقلید کرده، رجوع، خلاف احتیاط است.
س 5 - اگر شخصى اعلم بودن مجتهدى را از راه دو شاهد عادل خبره بدست آورده بفتواى آن مجتهد عمل نماید وبعد از چند سال متوجه شود که آن دو عادل، خبره نبودند وپیدا کردن دو عادل خبره براى او مشکل باشد آیا مىتواند از مجتهدى تقلید کند که گمان به اعلم بودن او دارد و آن چند سال که از مجتهد قبلى تقلید کرده اعمالش چه صورت دارد؟
ج - در فرض سؤال اگر متمکن از فحص است تفحص نماید تا احراز اعلمیت بکند وبا عدم تمکن، مظنه کفایت مىکند ونسبت با عمال گذشته در صورتیکه عملش مطابق بوده با رأى مجتهدی که مکلف بوده به تقلید او و در عبادات هم قصد قربت داشته عملش صحیح ومجزى است.
س 6 - شخصى در ابتداى بلوغ، بدون در نظر گرفتن مبناى شرعى، از زید تقلید کرده وپس از مدتى فهمیده که باید تقلید بر مبناى شرعى باشد لذا با در نظر گرفتن تساوى بین مراجع عظام، از دیگرى تقلید کرده وپس از مدتى باز براى او شبهه، ایجاد شده وچونکه در ابتداى بلوغ از زید تقلید کرده بود و مبناى شرعى، تساوى بین آنها است باز از زید تقلید کرده حال دچار این شبهه شده که آیا تقلید زید درست است چون اول بلوغ از او تقلید کرده یا تقلید آن دیگرى چون تقلید بر مبناى شرعى، از وى شروع شده است؟
ج - در فرض مرقوم، بنابر احتیاط واجب از مجتهد دوم که طبق موازین صحیحه، از او تقلید کرده تقلید کند، مگر آن که مجتهد دوم، تقلید را عبارت از عمل بفتواى مجتهد بداند که در این صورت، در مسائلى که عمل نکرده با احراز تساوى هر دو مجتهد، مىتواند از هر کدام بخواهد تقلید نماید و همچنین اگر مجتهد دوم تقلید را اخذ فتواى مجتهد، براى عمل بداند در مسائلى که اخذ فتوى از او نکرده مختار است.
س 7 - اگر کسى مدتى از یک مجتهدى تقلید مىکرده ولى حالا رجوع کرده به مجتهد دیگر، آیا صحیح است یا خیر با توجه به این که مىگویند دومى اعلم است؟
ج - کسى که دو نفر خبره عادل به اعلمیتش شهادت بدهند اگر معارض با دو نفر خبره عادل دیگر نباشد محکوم به اعلمیت است ودر صورت تعارض، تقلید از هر یک جائز است.
س 8 - اینجانب دسترسى به مرجع تقلید خود ندارم آیا مىتوانم به مرجع دیگر رجوع کنم یا خیر؟
ج - در مسائلى که در رساله مرجع تقلید شما است از ایشان تقلید نمائید و در مسائلى که در رساله نیست، ودسترسى به مرجع خود ندارید، از مرجع دیگر با رعایت الاعلم فالاعلم تقلید نمائید.
تقلید ابتدائى از میت
س 9 - مقلد اطمینان دارد که مثلا شیخ بهائى و یا شیخ مرتضى انصارى رضوان الله علیهما از مراجع فعلى، اعلم وهم پرهیزکارتر بودهاند آیا با این مقدمه، اجازه مىفرمائید که در بعضى مسائل، بکتب مربوطه ایشان عمل نماید؟
ج - تقلید ابتدائى از میت، هر چند اعلم باشد جائز نیست.
س 10 - مقتضى حجیة سیرة العقلاء وکونها توجب الرجوع إلى الأعلم إن من ثبتت له الأعلمیة یجب تقلیده والرجوع إلى قوله حیا کان أو میتا قلد من قبله أو لم یقلد ومقتضى ذلک جواز التقلید الأبتدائی للمیت فما هو رأیکم؟
ج - سیرة العقلاء على الرجوع إلى الحی، وإستقرارها على وجوب الرجوع الى الأعلم الحى - فضلا عن المیت - مطلقا ولو لم یعلم مخالفة غیر الأعلم للأعلم محل المنع فلا سیرة على الرجوع إلى المیت الأعلم مع وجود الحی العالم، ولو تنازلنا عن ذلک واحتملنا قیام السیرة على جواز الرجوع إلى المیت لکان من دوران الأمر بین التعیین والتخییر، والعقل حاکم بالأخذ بالقدر المتیقن وهو تقلید الحی ویحصل به الیقین بالفراغ، أما تقلید المیت فمقتضى الأصل عدم جواز الإعتماد علیه.
س 11 - هل الإجماع على عدم جواز تقلید المیت مطلقا إبتداءا تام، حتى یکون معارضا لسیرة العقلاء؟ وعلى تقدیر تمامیته ومعارضته فأیهما یلزم أن یقدم؟
ج - استقرار السیرة على جواز تقلید المیت إبتداءا - وإن کان أعلم - غیر تام فعدم جوازه لیس لقیام الدلیل على خلافه بل لعدم الدلیل على جواز الإکتفاء به ومع فرض تمامیة الإجماع وسیرة العقلاء لا شک فی تقدم الإجماع على السیرة لأنه دلیل لردع الشارع عن متابعة السیرة.
س 12 - شخصى پس از فوت آقاى بروجردى قدس سره در مسأله بقاء بر تقلید میت، از یکى از آقایان مراجع، تقلید کرده و اکنون فراموش نموده که در آن وقت کدام یک از آنان را در نظر گرفته است ولى او را اجمالا بین چند نفر مىداند بنابر این تکلیف او در صورتیکه همه ایشان در قید حیات باشند چیست واگر بعضى از آنان فوت نموده باشند وظیفه او چیست؟
ج - با فرض عدم تمکن از تحصیل علم یا ظن بمرجع قبلى، فعلا مثل شخصى که ابتداءا مىخواهد تقلید کند، به مجتهد حی که واجد شرائط تقلید باشد رجوع نماید وبا تعدد و تساوى، مخیر است بهر یک رجوع نماید وفرق نیست که مرجع قبلى مردد بین احیاء باشد یا بین احیاء واموات.
س 13 - اگر حضرت آیة الله به دلیل عدم جواز تقلید از میت اشارتى فرمایند کمال بنده نوازى است.
ج - نبودن دلیل بر جواز تقلید از میت با وجود مجتهد حى، کافى در عدم جواز آن است.
بقاء بر تقلید میت
س 14 - شخصى مقلد مرحوم آیة الله بروجردى بوده پس از فوت ایشان به مرحوم آیة الله حکیم رجوع و بنابر فتواى آن مرحوم به تقلید از مرحوم بروجردى باقى مانده پس از فوت مرحوم حکیم، توجه به این که باید به مجتهد حى مراجعه نماید نداشته لذا تا کنون به تقلید آقاى بروجردى رحمة الله علیه باقى مانده اکنون متوجه شده که باید در مسأله بقاء بر تقلید میت مراجعه به حى نماید با فرض این که مجتهد حى بقاء را جائز مىداند بفرمائید اعمالى که بعد از زمان مرحوم حکیم تاکنون به تقلید آقاى بروجردى انجام داده چه حکمى دارد ودر آتیه، وظیفه او چیست؟
ج - اعمال سابقه او که مطابق فتاوى مرحو م آیة الله بروجردى قدس سره واقع شده صحیح است وبقاء در آنچه که از فتاوى ایشان - براى عمل - یاد گرفته مانعى ندارد وآنچه را یاد نگرفته فعلا از حى تقلید نماید.
س 15 - اگر مجتهد اعلمى که از او تقلید مىکردیم وفوت نموده از مجتهدین حى اعلم باشد فقط بقاء بر تقلید در مسائلى که در زمان او عمل کردهایم لازم است یا در مسائل جدیده نیز از نامبرده تقلید نمائیم؟
ج - بقاء بر تقلید میت بنظر حقیر جایز است وواجب نیست هر چند میت اعلم باشد ودر مسائل جدیده باید از حى تقلید نمائید.
س 16 - اگر کسى از چند مجتهد پس از فوت دیگرى تقلید کرده ودر بعضى از مسائل که به فتواى مجتهد میت اولى عمل کرده بود رجوع به فتواى مجتهد دوم وعمل نمود ویا این که در بعضى از مسائل که به رأى مجتهد اولى عمل نموده بود به رأى مجتهد دوم، باقى ماند بر تقلید مجتهد اولى، حال نسبت باین دو دسته از مسائل به رأى کدام یک از دو مجتهد باقى بماند؟
ج - در مسائلى که رجوع به مجتهد حى نموده و به فتواى او عمل کرده جائز نیست مجددا رجوع به اولى نماید واگر خواسته باشد باقى بماند باید بر تقلید دوم باشد واما در مسائلى که در زمان حیات مجتهد دوم نیز باقى بر فتواى اولى بوده مىتواند با تقلید از حى در بقاء، باقى بر تقلید اولى باشد.
س 17 - در توضیح المسائل ضمن مسأله 9 است که (اگر انسان در مسئلهاى به فتواى مجتهدى عمل کرده ویا آنرا یاد گرفته که عمل کند مىتواند بعد از فوت آن مجتهد در آن مسأله بفتواى همان مجتهد که از دنیا رفته باقى باشد) حال اگر مجتهدى بیک نفر مقلد خود، اذن مطلق داده باشد که هر زمان خواست سهم امام بپردازد، به یک نفر سیدى که منظور نظر شخص دهنده است بدهد وچند سال هم مقلد در این مسأله عمل کرده بعد آن مجتهد از دنیا رفت حال که مقلد، رجوع به مجتهد حى کرده آیا مىتواند همچنان بدون اذن مجتهد حى در آن مسأله به فتواى مجتهد قبلى عمل نماید و سهم را به شخص مزبور بدهد یا نه؟
ج - مطلبى که در توضیح، ذکر شده راجع به فتوى است و اما اذن مجتهد، تنها در حال حیات او نافذ است و بعد از فوت، نفوذ ندارد وباید از مجتهد حى اذن بگیرد.
مسائل متفرقه تقلید
س 18 - آیا به روایاتى که مثلا در کتاب شریف اصول کافى، یا خصال شیخ صدوق و یا سفینة البحار و امثال اینها راجع به تجویز غیبت و دروغ و مانند اینها - در موارد خاصه - نقل شده مىتوان عمل کرد یا نه؟
ج - مثل احکام تکلیفیه، باید یا به اجتهاد، از ادله معتبره، استنباط نماید و یا از مجتهد، تقلید کند.
س 19 - کسانى که مقلد نبودهاند وبیست سال یا بیشتر، کورکورانه، عبادت کردهاند، الآن که متوجه شدهاند تکلیفشان چیست؟
ج - اگر اعمال گذشته مطابق با فتواى مجتهد فعلى که از او تقلید مىکنند باشد صحیح است والا واجب است اعمال گذشته را تدارک کنند واگر احتمال صحت بدهند، قضاء واجب نیست.
س 20 - آیا تقلید اعلم، واجب مشروط است که اگر اعلم، خود بخود معلوم شد واجب باشد از او تقلید کنند یا واجب مطلق که باید تحصیل علم کنند و بفهمند که اعلم کیست، چنانچه ظاهر کلمات علما است؟
ج - بنابر احتیاط، واجب مطلق است وباید براى تشخیص اعلم تفحص نمود.
س 21 - نحوه شناختن مجتهد، اعلم چگونه است چون در رسالهها آمده که راه شناختن اعلم گواهى دادن دو نفر عادل، یا عدهاى اهل علم است، حال اگر نظر افراد عادل، مخالف بود چه باید کرد؟
ج - در صورت تعارض شهادات، مقلد مخیر است از هر کدام بخواهد مىتواند تقلید کند.
س 22 - در مسأله 7 توضیح المسائل فرمودهاید اگر مجتهد اعلم در مسئلهاى فتوى دهد کسى که از او تقلید مىکند بنابر احتیاط نمىتواند در آن مسأله بفتواى مجتهد دیگر عمل کند بفرمائید آیا در این احتیاط مىتواند رجوع بغیر نماید یا خیر؟
ج - بلى مىتواند.
س 23 - با این که با اسباب فعلیه، جعل مهر و امضاء آسان شده مهر و امضا مجتهد که پاى ورقهاى مثلا مشاهده مىشود دلالت بر فتواى او دارد یا باید از طرق دیگر، تحصیل اطمینان کرد؟
ج - در عمل بفتواى مجتهد باید اطمینان حاصل شود، خواه از امضا ومهر باشد یا از قول عادل.
س 24 - گاهى گفته مىشود که به رساله، نمىتوان در تمام موارد اطمینان کرد چون موقع چاپ، دست در آن برده مىشود آیا این موضوع صحت دارد اگر چنین است تکلیف مقلد چیست؟
ج - اگر علم اجمالى باشد که در مسائل مورد إبتلاء در رساله، اشتباهى است عمل به رساله، صحیح نیست ولى چون غالبا این علم اجمالى نیست (علاوه، اطمینان بر صحت، حاصل مىشود خصوص اگر خود مرجع تقلید، رساله نوشته باشد) عمل به رساله، بى اشکال است.
س 25 - مجتهد غیر اعلم باید از مجتهد اعلم تقلید کند یا نه؟
ج - هر کس که مجتهد باشد چه اعلم وچه غیر اعلم، تقلید از مجتهد دیگر براى او جائز نیست.
س 26 - اگر رسالههاى یک مجتهد در مسئلهاى اختلاف داشته باشند کدام یک مقدم و واجب العمل است؟
ج - اگر علم به صحت رساله دارد و اختلاف، از جهت فتوى است عمل به دومى لازم است واگر علم به صحت رساله ندارد لازم است از خود مرجع، سؤال کند.
س 27 - اگر دو نفر مسأله گو و ناقل فتوى در خصوص یک مسأله، فتواى یک مجتهد را به دو گونه نقل کنند چه باید کرد؟
ج - قول هر کدام که بیشتر محل وثوق و اعتماد مىباشد مقدم است و اگر از نظر وثاقت و اطمینان، مساوى هم باشند قول هر دو از بین مىرود و حال اگر ممکن باشد باید به خود مجتهد ویا رساله او مراجعه کرد و اگر ممکن نبود مىتوان به هر یک از این دو قول، که موافق احتیاط است عمل کرد ومى توان عمل به احتیاط نمود.
س 28 - با اختلافاتى که مجتهدین از نظر فتوى در نجاسات و مطهرات و ذبیحه و امثال آن دارند تکلیف مقلدین آنان در معاشرت با یکدیگر چیست و آیا باید از همدیگر اجتناب نمایند یا نه؟
ج - معاشرت مقلدین با یکدیگر اشکال ندارد واختلاف به نحوى که موجب تولید این اشکالات شود نادر است.
س 29 - اگر در حال نماز بفهمد که مرجعى که از او تقلید مىکند فوت کرده آیا نمازش باطل مىشود یا نه؟
ج - باطل نمىشود.
س 30 - آیا جائز است که مسأله دادن، جواب مسائلى را که مردم از او مىپرسند طبق فتواى مجتهدى که خودش از او تقلید مىکند بگوید یا باید از فتواى مجتهدى جواب دهد که سؤال کننده، از او تقلید مىکند؟
ج - باید رأى مجتهدى را که سائل از او تقلید مىکند بگوید.
س 31 - اعلم و مفتى و مجتهد، معصوم است یا نه؟
ج - از بنى آدم غیر از انبیاء وائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عصمت کس دیگر، ثابت نیست و اعلم و مفتى باید عادل باشد.
س 32 - آن مرجع عالیقدر مرقوم فرمایند که چرا علما و مراجع تقلید و پیشوایان مسلمین در یک زمان وعصر، از یک نفر بیشتر هستند، در صورتیکه در زمان حضرت پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم و بعد از آن حضرت در زمان امامان، یک نفر بعنوان امام و پیشواى مؤمنین، حکومت مىکرد خواهشمند است مرا راهنمائى کنید.
ج - پیشوایان ومراجع تقلید در زمان غیبت، موظفند آنچه را از قرآن وسنت پیغمبر اکرم وأئمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین استفاده مىنماید خود عمل کنند و اگر واجد شرائط تقلید باشند دیگران نیز مىتوانند از آنها تقلید نمایند لذا ممکن است افراد زیادى در تحصیل علم به احکام، زحمت کشیده وقوه اجتهاد را پیدا کنند و اما در زمان حضور امام علیه السلام که عالم به احکام واقعیه است همه مردم باید احکام را از او یاد گرفته و عمل نمایند.
س 33 - شخصى بقصد قربت، نماز یا حج بجا آورده ولى طبق فتواى مجتهدى که از او تقلید مىکرده باطل بوده بعدا این مجتهد فوت شده و رجوع به اعلم بعد از او کرده حال اگر طبق فتواى مجتهد ثانى عمل صحیح باشد، آیا مىتواند عمل خود را بوسیله فتواى مجتهد ثانى تصحیح کند در صورتیکه حین العمل مطابق فتواى مجتهد اول باطل بوده یا باید اعاده کند؟
ج - با فرض آن که در حال عمل، قصد قربت از او ناشى شده فعلا مىتواند مطابق فتواى مجتهد ثانى اکتفا بعمل مذکور نماید.
س 34 - علماء فرمودهاند باید مکلف یا مجتهد باشد یا محتاط ویا مقلد ظاهرا حصر عقلى است وصورت چهارمى ندارد پس این که بعضى فرمودهاند در نفس عمل باحتیاط هم باید تقلید کند یعنى چه؟
ج - نفس عمل به احتیاط یکى از موضوعات است واگر باجتهاد نتواند استنباط حکم آن را بنماید باید تقلید کند ودر خود این موضوع، احتیاط ممکن نیست مگر بترک آن.
س 35 - شخصى پدرش فوت نموده فرزندش مىخواهد امور پدر را انجام بدهد ولى اطلاع ندارد که پدرش از چه کسى تقلید مىکرده در این صورت تکلیف او چیست؟
ج - پسر مطابق فتواى مرجع تقلید خود، امور پدر را انجام دهد کافى است.
س 36 - تقلید لازم است که مقدم بر عمل باشد یا نه؟ واگر کسى مقارن عمل تقلید نماید صحیح است یا نه؟
ج - باید طورى باشد که جزء اول عمل با تقلید باشد.
س 37 - در کتاب عروة الوثقى در بعضى مسائل دارد (الاقوى ذلک وان لم یخل عن اشکال) آیا این تعبیر فتوى است یا احتیاط؟
ج - بلى فتوى است.
س 38 - جمله " یمکن ذلک " یا " یحتمل ذلک " فتوى است یا نه؟
ج - فتوى نیست.
س 39 - کسیکه مقلد مجتهدى بوده و بدستور او عمل کرده، و بعدا متوجه شده که علم و عدالتش کمتر از مجتهدین دیگر است آیا اعمال گذشته او نتیجه دارد یا خیر؟
ج - بلى عملهاى گذشته او صحیح است.
س 40 - شخصى از مجتهدى اجازه حقوق گرفته و اکنون آن مجتهد از دنیا رفته حال نیاز باجازه مجتهد زنده هست یا نه؟
ج - اجازه مجتهد قبل، به موت، بلا اثر مىشود و باید از مجتهد زنده اجازه بگیرد.